۱۳۹۰ فروردین ۷, یکشنبه

مکتب حق



به نام بی نام او

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

این مقاله، مقدمه‌ای است در پاسخ به هجویات مطرح شده در وبلاگ اظهار ظهور؛ همان مزدور راه تزویر و زر و زور که از هیچ گروه تهمت و افترائی برای تخریب و به انحراف کشیدن مکتب الهی عرفان حلقه فرو گذار نکرده و ناجوانمردانه، از هر حربه‌ای جهت شکافتن فرق حق و حقیقت استفاده می‌کند.
ابن ملجم‌ها همیشه در طول تاریخ، خود را حق پنداشته‌اند و جاهلانه از در قضاوت نابه‌جا وارد شده‌اند و فرق علی‌ها، حسین‌ها و حلاج‌های زمان خود را شکافتند! هر چند که من یقین دارم که دشمنی شما، نه از روی جهالت و ناآگاهی‌ست، بلکه حکایت شما داستان "قوم ضالین" است.
آنکه آگاه است به آنچه می‌کند و آگاهانه کمر به دشمنی راه حق می‌بندد و به طمع کیسه‌ی زر؛ یهوداوار یوق سرسپرگی دجال‌صفتان را به گردن می‌گیرد. همانا این تعریف محارب با خداست! هرجا کورسوئی از حقیقت می‌بیند، به خاموشی آن می‌کوشد و هر حقیقت‌مردی که دستی به برافروختن مشعلی بلند می‌کند، سعی در خاموشی شعله‌ی جان و زبانش می‌کنید.
به درستی که آفتاب حقیقت، خفاش‌صفتان کوردل را می‌آزارد و ذات نور خاصیتش در این است که روشنگری کند و ذات ظلمت و ظالم در این است که نور را خاموش کند؛ چه آنجا که ظلمت فراگیر شود، ظالم در سپر تاریکی به مظلمه می‌پردازد.
نیک می‌دانیم که ظلم چیست و ظالم کیست؟! اما مظلمه‌ی گرانتر آنجا رخ می‌دهد که عده‌ای در برابر ظلمِ ظالمان، کبک‌وار سر را زیر برف کتمان فرو می‌برند و به گمان خویش، در این گناه عظیم بی‌تقصیرند.
مظلمه آنجاست، که دامن حقیقت را به آتش جهل و غرض‌ورزی می‌کشد و ما خود را به خواب غفلت می‌زنیم که مبادا شعله‌ای به خرمن مادیات و منافعمان بگیرد؛ و آنجاست که ظلمت، آرام‌آرام بر سر بشریت سایه می‌گستراند.
از این روست که پیامبر اکرم(ص) فرمودند:

جلوی ظلم و ظالم بایستید! برای دفاع از مظلوم

و من به عنوان کوچکترین رهرو مکتب الهی عرفان حلقه، برخود واجب دیدم که سهم خود را ـ هر چند کوچک ـ در برابر ظلمی که در حق استاد عزیزمان "جناب آقای محمدعلی طاهری" روا می‌دارید، ادا کنم؛ که هر چه دندان صبر بر جگر طاقت سائیدیم، شما سربازان گمنام دروغ و دغل، گستاخانه‌تر بر عقاید ناب و الهی استاد عزیزمان تاختید. بی‌شرمانه آسمان و ریسمان به هم می‌بافید و ایشان را، شیطان‌پرست می‌نامید!!!
از شما سؤال می‌کنم، آیا این شیطان‌پرستی است که کسی کمر همت به نجات و هدایت جوانان منحرف و از دین برگشته ببندد؟؟ همان جوانانی که از دین و اسلام گریزانند؛ چون شما و امثال شما، به نام دین و اسلام! فسق و فجور می‌کنید و چهره‌ی دین را به ابتذال می‌کشید.
آیا این شیطان پرستی است که کسی، اساس کار و عملش را " لا حول و لا قوه الا بالله" قرار داده و ما را به عمق این کلام وحی پیوند داده است؟!
آیا این شیطان پرستی است که ایشان شالوده‌ی اعتقاد ما ـ شاگردانش ـ را بر پایه‌ی "ایاک نعبد و ایاک نستعین" بنا کرده است؟
آیا این شیطان پرستی است که ایشان امثال من را از عمق ظلمات بی‌ایمانی به سمت نور حقیقت رهنمون شده‌اند؟
و در مقابل این شمائید که در خصوصی‌ترین حریم افراد وارد می‌شوید، از خصوصی‌ترین وسائل افراد (از لپ‌تاپ و عکس‌های خانوادگی گرفته تا...) به قبیح‌ترین وجه، جهت تخریبشان استفاده می‌کنید. از مونتاژ عکس‌ها و صداها، بریده‌بریده‌کردن و تحریف حرف‌ها، برای ریختن آبروی دیگران بهره می‌برید و از انواع و اقسام شکنجه‌های مخوف و شیطانی برای گرفتن اعتراف‌های دروغین ابائی ندارید.
باز هم بگویم؟!!!
و همه‌ی این‌ها مرا به یاد کلام امام حسین(ع) می‌اندازد که چه به جا فرمودند:

" اگر دین ندارید، لا اقل آزاده باشید"

و بترسید از روزی که باید در محضر خدا و خلق خدا پاسخ‌گو باشید. حال خود قضاوت کنید که عمل کدام یک از ما به شیطان و شیطان‌پرستی قرابت دارید.
همانا
" الله علیمٌ بالذات الصدور"
و به قول مولای مؤمنان: "منحرفان، شیطان را معیار کار خود گرفتند، و شیطان نیز آنها را دام خود قرار داد و در دل‌های آنان تخم گذارد و جوجه‌های خود را در دامانشان پرورش داد. با چشم‌های آنان می‌نگریست و با زبان‌های آنان سخن می‌گفت. پس با یاری آنها بر مرکب گمراهی سوار شد و کردارهای زشت را در نظرشان زیبا جلوه داد؛ مانند رفتار کسی که نشان می‌داد در حکومت شیطان شریک است و با زبان شیطان، سخن باطل می‌گوید." (نهج البلاغه – خطبه 7)
زین پس مهر سکوت از لب بر می‌گیریم و با منطق و ادبیات خودتان پاسختان را خواهیم داد. هرچند راه و مرام ما مرام صلح است و وحدت و وصل! برخلاف راه شما که راه جنگ است و کثرت و فصل! تا بدانید بر خلاف برداشت و اظهار دروغین شما در سایت مذبوحانه‌تان، منظور ما از صلح و صالح، نه در معنای سکوت در برابر ناحق و گردن‌نهادن به جهل ظالم است، که از هیچ کوشش و مجاهدتی در راه حق دریغ نمی‌کنیم و قدمی از حرف حق خود، عقب نخواهیم نشست.
پوستین وارونه پوشان، دست بردارید از این
حس تکلیفی است و تنها اشارت می‌کنیم
و در پایان به شما هشدار می دهم که عبرت بگیرید از عاقبت مزدوران در طول تاریخ و ببینید سرنوشت همتایانتان را و بدانید که به لطف رحمانیت عام و بی‌دریغ الهی این موج آگاهی و حق‌طلبی در روح جمعی بشریت به راه افتاده و روز به روز به یاری حق فراگیر می‌شود و دیری نخواهد پائید که این سیل آگاهی خانه‌هائی را که بر ساحل جهالت و گمراهی به پا کرده‌اید ویران خواهد نمود و ما برایتان طلب خیر می‌نمائیم که از خوابی که خود را به آن زده اید، بیدار شوید. بر خلاف شما که برای ما طلب شر دارید.
هرچه زودتر بیدار شوید که وقت تنگ است و واقعه نزدیک! و اینجانب به عنوان رهرو کوچک مکتب حق‌طلب عرفان حلقه شهادت می‌دهم که تا فراگیر شدن این نور الهی و همه‌گیرشدن هوشمندی مثبت الهی از پای نخواهیم نشست و هر بهائی را هر چند سنگین به جان و دل پذیرائیم و باکی از شما بیشمار خفاش صفتان کوردل نداریم که با تابش آفتاب حقیقت، راهی جز خزیدن به کنج غارهای ظلمت خود نخواهید داشت.
گفتی ز خاک بیشترند اهل عشق من
از خاک بیشتر که نه! از خاک کمتریم

 و" اذا جاء نصر الله و الفتح"

اشهد ان لا اله الالله
اشهد ان محمدً رسول الله
و اشهد ان علی ولی الله
حسین منزوی
بهار 1390
از وبلاگ:  مکتب حق

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر